loading...
جنگ نــــــــــرم


اباصالح

امین شمسی بازدید : 337 چهارشنبه 25 مرداد 1391 نظرات (0)

 

در اخبار از دستگيري رمالان صحبت مي‌شود و کارشناسان رسانه‌اي پيرامون بي‌مبنا بودن مسأله خرافات صحبت مي‌کنند ولي در مدت زماني بعد به آساني اين سخنان نقض و سريالي با عنوان «خانه شماره 13» ساخته مي‌شود و به صورت ضمني به يکي نحوست خرافي پرداخته مي‌شود

امروزه يکي از بحران‌ها و نکات ژرف و قابل تامل در حوزه‌هاي فرهنگي و اجتماعي، مسأله جنگ نرم و يا به عبارتي تهديد نرم است. جنگ نرم، يک اقدام پيچيده و پنهان متشکل از عمليات‌هاي فرهنگي، اطلاعاتي و سياسي توسط قدرت‌هاي بزرگ براي ايجاد تغييرات دلخواه و مطلوب در کشور‌هاي هدف است. در جنگ نرم قرار است بر انتخاب‌ها، فرايند تصميم‌گيري و الگوهاي رفتاري فرد تاثير گذاشته و در نهايت هويت فرهنگي سلب شود و البته اين مسأله، آغازي براي فروپاشي سياسي و امنيتي به صورت غير مستقيم و به تدريج محسوب مي‌شود.

يکي از مصاديق و شيوه‌هاي جنگ نرم براي غرق کردن انسان و جامعه در مرداب پندارها و انديشه‌هاي باطل و جاهل‌ و البته آغازي براي نفي اصالت فرهنگي جامعه، خرافات است که مي‌تواند تاثيرات منفي و نابهنجاري چون عقب ماندگي از جهات مختلف، رکود، بي‌هويتي، انحرافات اخلاقي و عقيدتي، شرک، غفلت و... را به همراه داشته باشد.

از آن‌جا که جنگ نرم، افکار عمومي و آرمان‌ها و باورهاي عمومي را نشانه رفته و يکي از لوازم اصلي در تاثير گذاري بر افکار عمومي، رسانه‌هاي جمعي است؛ بنابراين موضوع خرافات و باورهاي نادرست در همنشيني با رسانه‌هاي جمعي از اهميت خاصي برخوردار مي‌شود.

خرافات چيست؟

در يک تعريف لغوي، خرافات به سخنان بيهوده، پريشان و نامربوط(1) و هر نوع عقيده نامعقول و بي‌اساس گفته مي‌شود.از بعد هستي شناسي، خرافات يعني محصور شدن در حصار‌هاي پوچ‌گرايي و ماديت؛ محدود شدن هستي تنها در عالم ماده و زميني و به دست موجود انساني. به واقع در جهان خرافات، از سرچشمه‌ خداپرستي و نور و قدرت الهي دور مي‌شويم و باورها و انديشه‌هاي خرافي و باطل و بي‌اساس و زميني را جانشين معارف و احکام و هنجارهاي الهي مي‌سازيم. و به اين شکل به تدريج پايه‌ها و نمادهاي هويت و فرهنگ ديني و قدرت حسابگري و عالم بودن خداوند را نيز زير سؤال مي‌بريم! گويا فراموش کرده ايم اين ماييم که در قرآن کليد‌هاي غيب را تنها نزد خداوند مي‌دانيم و بيان مي‌کنيم که هيچ برگي از درخت نمي‌افتد مگر اين‌که خداوند از آن آگاه است.(2)

از لحاظ انسان شناسي هم انسان خرافي با واقعيت و حقيقت متعالي بيگانه است؛ او بسيار سطحي و ساده و بدون دليل و منطق و علت و معلول مي‌انديشد و از روي غفلت، سرنوشت خويش را به دست مخلوق ناتوان زميني و توهماتي مي‌سپارد که خود، مخلوق موجودي برتر و قدرتمند است و در نتيجه روحيه اميد، پويايي، تحرک، خلاقيت و تلاش نيز از او سلب مي‌شود و به اين شکل، ناخواسته به يکي از اهداف اصلي جنگ نرم يعني روحيه زدايي و از بين بردن عزم و اراده نزديک مي‌شود.

علت شکل گيري خرافات

علت اصلي رواج خرافات و باورهاي باطل، ناداني و کمبود اطلاعات است. البته سودجويي و منفعت طلبي و تقليد‌هاي کورکورانه نيز مي‌تواند به عاملي براي ترويج خرافات تبديل شود؛ اما باز هم ريشه اصلي همه اين موارد به آگاهي نداشتن و ناآشنايي با عقايد اصيل اسلامي و ديني برمي‌گردد.

مصاديق خرافات

1. با توجه به آن‌چه در چيستي خرافه توضيح داده شد، يکي از مصاديق اصلي و قابل توجه خرافه مي‌تواند شرک باشد که باعث مي‌گردد گوهر گران‌بهاي توحيد از انسان‌ها ربوده شود. شرک باعث بي‌توجهي و عقيده نداشتن به معاد مي‌شود و وجود بت‌ها در اداره عالم موثر و نافع در زندگي قلمداد مي‌گردند. عبادت بت‌ها نيز به منظور جلب نفع و دفع ضرر دنيوي انجام مي‌شود.(3) يعني همان هستي شناسي خرافات.اما در جاهليت مدرن امروز، خرافه شرک و بت‌پرستي، تحت عناوين عرفان‌هاي کاذب و معنويات نوپديد به منصه ظهور مي‌رسد.

2. فال‌گيري، بخت و طالع بيني، رمالي، نحس خواندن بعضي روزها يا ستاره ها، عطسه کردن و... که ترجمان تطير در اصطلاح قرآن است. يعني فال بد زدن در مقابل تفأل(فال نيک) که اغلب موجب اميدواري و پويش و حرکت مي‌شود. فال بد همان‌طور که پيامبر اکرم(ص) مي‌فرمايند(4) نوعي شرک به خداوند محسوب مي‌شود؛ چرا که آن را مؤثر در سرنوشت آدمي مي‌دانند.

3. تحقير و پست شمردن زنان و دختران يکي ديگر از نمونه‌هاي ملموس و غير قابل انکار خرافات است. در گذشته و عصر جاهلي، اين مسأله با زنده به گور کردن دختران، بي‌توجهي و خوار و ذليل شمردن آنان و... قابل مشاهده و دريافت است که نشانه‌ها و وصف آن در تاريخ اندک و قابل چشم پوشي نيست. اما شکل امروزي تحقير زنان و دختران، برخورد و رفتار با آنان به شکل يک کالا و نه يک انسان است. امروز هويت زنانه از آن رو اهميت پيدا مي‌کند که تنها مي‌تواند يک وسيله و ابزار دم دستي براي استفاده ظاهري از جاذبه‌هاي زن باشد.

بايد‌هاي رسانه‌اي براي مبارزه با خرافات

يکي از راهکارهاي اصلي براي از بين بردن خرافات جاهلي، ارسال فرستادگاني از سوي خداوند بوده است. خداوند پيامبران را مبعوث کرده و به آن‌ها ماموريت داده است تا در مقابل خرافات و مروجان آن بايستند و مردم را نسبت به باورهاي غلطي که مبناي عقلي و علمي و ديني نداشته، هوشيار و آگاه سازند و جامعه را به علل و عوامل اصلي حوادث و با معارف الهي آشنا سازند. «ما در هر امتي رسولي برانگيختيم که خداي يکتا را بپرستيد و از طاغوت اجتناب کنيد.»(5)

با عنايت به اين مسأله اکنون نيز رسالت رسانه‌ها بايد در امتداد رسالت انبيا و اولياي الهي شکل بگيرد. لاسول، يکي از برجسته‌ترين محققان رسانه، سه کارکرد براي رسانه‌ها ذکر مي‌کند که عملکرد صحيح آن‌ها خواهد توانست به‌عنوان يک ابزار مؤثر در مقابل جنگ نرم باشد: 1. نظارت بر محيط 2. همبستگي 3.انتقال فرهنگ

در زمينه نظارت بر محيط، رسانه وظيفه نظارت، مراقبت و رساندن اخبار را بر عهده دارد؛ در انتقال فرهنگ در حکم انتقال دهنده فرهنگ براي انتقال ارزش‌ها و هنجارها از يک نسل به نسل ديگر قلمداد مي‌شود و در مرحله همبستگي به انتخاب و تفسير اطلاعات دست مي‌زند و باعث کنترل افکار عمومي شده و به ثبات اجتماعي کمک مي‌کند.

اما نکته مهم اين‌جاست که کارکردهاي ذکر شده شامل کژکارکرد هم مي‌باشند؛ نتايجي که مطلوب جامعه و اعضاي آن نيست و در نهايت علاوه بر اين‌که نخواهد توانست به مبارزه و رويارويي با باورهاي باطلي بپردازد، به آن دامن نيز خواهد زد که در ادامه آن‌ها را در بستر رسانه‌هاي صوتي و تصويري مورد بررسي و تشريح قرار خواهيم داد.

اگر از بحث سانسور و ارائه اخبار و اطلاعات بر اساس ايدئولوژي سازمان رسانه‌اي چشم بپوشيم، شايد بتوان در يک نگاه کلي اطلاع رساني و شيوه آگاهي بخشي رسانه‌ها را پذيرفت. اما آن‌چه در اين‌جا مهم تلقي مي‌شود، بي‌اثر شدن نظام امنيت اطلاعات به علت وجود منطق موزاييکي(6) در رسانه است.

جان کندري و نيل پستمن بر اين باورند که آن‌چه رسانه ارائه مي‌کند غالبا منقطع، مشخص و مجزا است چون از ساعت فرمان مي‌گيرد و وقت و زمان را بر حسب ثانيه و دقيقه مي‌فروشد و معمولا فکر و احساسي که از برنامه قبل حاصل شده به برنامه آينده منتقل نمي‌شود و به علت اين نا‌پيوستگي و انفکاک، انتظار هيچ‌گونه چارچوب فکري و عملي را از آن نمي‌توان داشت.(7)

همچنين نبود يک نگرش و تصوير منسجم و مشترک به ناديده گرفتن تناقض‌ها مي‌انجامد و نتيجه اين مي‌شود که هر چيزي را مي‌توان به مخاطب خوراند و نگران فکر در هم ريخته او نبود!

به عنوان مثال، در اخبار از دستگيري رمالان صحبت مي‌شود و کارشناسان رسانه‌اي پيرامون بي‌مبنا بودن مسأله خرافات صحبت مي‌کنند ولي در مدت زماني بعد به آساني اين سخنان نقض و سريالي با عنوان «خانه شماره 13» ساخته مي‌شود و به صورت ضمني به يکي نحوست خرافي پرداخته مي‌شود و يا حتي روز سيزدهم فروردين در اخبار و گزارش‌ها آنقدر تکرار مي‌گردد که مخاطب مي‌پندارد حتما عدد 13 نحس است که رسانه به اين اندازه آن را تکرار مي‌کند و بايد اين روز را در خانه نباشد و يا فيلمي ساخته مي‌شود که افراد به يک وسيله و يا‌ مکان متوسل مي‌شوند تا مثلا دروغ گويي يک نفر روشن شود و دروغگو رسوا گردد و يا حتي فيلم‌هايي ساخته مي‌شود که قهرمان اصلي فيلم، خانمي فال گير است و از اين راه مسائلي چون چگونگي وصال و جدايي و... را مطرح مي‌کند و جالب اين‌جاست که اين کار به منبع درآمد خوبي براي فرد تبديل مي‌شود. همچنين است بزرگ نمايي و برجسته ساختن و گراميداشت شب يلدا با خوردن هندوانه و آجيل و ميوه وشيريني و فال حافظ، خريد شب عيد و پريدن از روي آتش به‌عنوان نمونه سالم و بي‌خطر بزرگداشت چهارشنبه سوري!

و البته مهم‌تر و قابل تامل تر زماني است که افکار زمان جاهليت اولي نکوهش مي‌شود و گذشتگان به علت زنده به گور کردن دختران و تحقير زنان در برنامه‌هاي معارفي و ديني و تاريخي به نقد کشيده و مذمت مي‌شوند غافل از اين‌که خواسته يا ناخواسته همين موضوع در زمان حال تکرار مي‌شود با تبديل کردن زن به يک ابزار جنسي با جلوه‌هاي بصري و حتي صوتي در فيلم‌ها و پيام‌هاي بازرگاني يا به صورت مجري و گوينده در راديو و تلويزيون که تمام ابعاد و توانمندي‌هايش در جلوه‌هاي زنانه‌اش هضم گرديده و حضورش تنها براي اين است تا بار دراماتيک برنامه بالا رود و وسيله‌اي براي جذب مخاطب شود!

البته پيرامون توضيحات مطرح شده ذکر چند نکته ضروري است:

1. هميشه لازم نيست که طرح مسأله خرافات در مصاديق مختلف آن به صورت خواسته و برجسته به شکل پررنگ مطرح شود؛‌ بلکه بازنمايي خرافات مي‌تواند شکل ناخواسته نيز داشته باشد و اين مسأله هنگامي اتفاق مي‌افتد که باورهاي باطل تنها مطرح مي‌شوند و بدون تحليل و بررسي و با سکوت از کنار آن گذشته مي‌شود؛ در نتيجه موضوع ناخواسته به نفع دفاع از انديشه‌هاي جاهل و باطلي خاتمه پيدا مي‌کند.

2. در برخي مسائل مطرح شده، آن‌چه اهميت پيدا مي‌کند جهت‌گيري در طرح موضوعات است مانند شب يلدا، عيد نوروز، خريد شب عيد و....

در اين گونه موارد بهتر است به جاي تمرکز و توجه به جنبه‌هاي صرفا مادي و باستاني، جهت‌گيري‌هاي ديني صورت گيرد و به اين شکل افکار عمومي مديريت شود. رسانه بايد اهتمام خود را بر اين موضوع قرار دهد و کارکرد همبستگي خود را به اين شکل هدايت کند که جهت گيري‌هاي توده مردم براي واکنش به حوادث بر اساس آموزه‌هاي ديني و مباني اسلامي شکل گيرد. مثلا طرح بحث صله رحم، احترام به والدين و نيکي کردن در شب يلدا، طرح روايات موجود در باب عيد نوروز، آداب و مناسک مربوط به اين عيد و....

اما راه حل چيست؟ رسانه براي رسيدن به اين اهداف و مبارزه با خرافات چه وظيفه‌اي دارد تا با موضع‌گيري مخاطب و پس زده شدن پيام‌ها از سوي او روبرو نشود؟

همان طور که گفته شد، يکي از کارکردهاي رسانه، همبستگي است؛ يعني گزينش و تفسير اطلاعات که به ثبات اجتماعي و تقويت عادات و ارزش‌هاي اجتماعي و افشاي انحرافات مي‌انجامد. حال اين کارکرد زماني به کژکارکرد تبديل مي‌شود و نمي‌تواند وظايف اصلي خود را انجام دهد که «نقد» به حداقل برسد. بنابراين راه‌حل رسانه نيز افزايش نقد و بيان علت و ريشه اصلي وقوع حوادث است و فرارفتن از علل مادي و زميني و رسيدن به علت آسماني براي وقوع يکي رويداد به صورت منطقي و عيني و ملموس. همان‌طور که خداوند نيز در چندين مورد در قرآن کريم انسان‌ها را به تعقل و انديشه در امور توجه داده است.(8)

سخن آخر

سال‌ها است که بر طبل تشکيل رسانه ديني کوبيده مي‌شود و به لحاظ فني شبکه‌هاي مختلف راديويي و تلويزيوني براي مبارزه در يک جنگ نرم رسانه‌اي تاسيس مي‌شود اما متاسفانه محتواها و پيام‌هايي عرضه مي‌گردند که نتيجه آن جدايي و حتي تضاد با باورهاي ديني و بعضا ايراني است.

فراموش نکنيم براي تشکيل رسانه ديني بايد مباني و اجزا بر اساس هدف اصلي شکل گيرد و به آن‌ها جهت داده شود تا بتوان به آرمان بزرگ تر دست پيدا کرد و البته در طي اين مسير بايد محکم و استوار و دقيق گام برداشت. براي انجام اين کار بايد با سياست‌گذاري‌هاي هماهنگ و همه جانبه روبه‌رو شد تا بتوان از معضل منطق موزاييکي و تضاد ميان پيام‌ها در قالب‌هاي مختلف جلوگيري کرد در ضمن اين نکته که هميشه دقت شود رسانه براي دست‌يابي به هدف علاوه بر وظايف اثباتي و بايدها، وظايف سلبي و نبايد‌هايي هم بر عهده دارد يعني دوري از دروغ، تحريف حقايق، دوري از پخش منکرات، خرافات و.... همان طور که قرآن هم اين مسأله را هشدار داده و فرموده است «بايد از ميان شما جمعي دعوت به نيکي و امر به معروف و نهي از منکر کنند و آن‌ها همان رستگارانند.»

 

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کیفیت سایت ما را چگونه ارزیابی می کنید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 188
  • کل نظرات : 67
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 98
  • آی پی امروز : 31
  • آی پی دیروز : 87
  • بازدید امروز : 33
  • باردید دیروز : 190
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 223
  • بازدید ماه : 4,910
  • بازدید سال : 31,172
  • بازدید کلی : 1,064,767
  • کدهای اختصاصی

    كد نوحه

    كد مداحی

    لوگوی سایت

    لوگوی دوستان