پایگاه تحلیلی «پریزن پلنت» تنگه هرمز را یکی از مهمترین شاهراههای نفتی دنیا دانسته و مینویسد:در صورت انسداد تنگه هرمز توسط ایران، آمریکا قادر به حمایت از اسرائیل نخواهد بود؛ چراکه با این اقدام و کمبود سوخت و فراوردههای نفتی در آمریکا، مردم دست به اعتراض خواهند زد.
به گزارش جنگ نرم و عملیات روانی؛ «پریزن پلنت» در مقالهای به قلم «برندن اسمیت» و «آلت مارکت» مینویسد؛ حدود سه سال پیش در مقالهای تحلیلی با عنوان «آیا گلوبالیستها، جنگ جهانی دیگری به راه خواهند انداخت» به بررسی چگونگی و هدف از آغاز عمدی جنگهای بزرگ و کوچک پرداختم. در این مقاله به این نکته مهم اشاره شد که هدف از آغاز این جنگها توسط نخبگان سیاسی، همانا انحراف افکار عمومی از تحولات بینالمللی و تعیین موازنه قدرت است (انحراف افکار عمومی از موضوعات مهم بینالمللی که در تعیین موازنه قدرت تاثیرگذارند).
اوضاع نگران کننده خاورمیانه
نهایتا در این مقاله به این نتیجه رسیدم که از سال ۲۰۰۸، دموکراتها و جمهوریخواهان درگیر تحولاتی شدند که حول محور ایران و سوریه میچرخد. این تحولات ممکن است منجر به آغاز جنگ جهانی شود. متاسفانه نگرانی من بجا بوده و امروز شاهد اوضاع بسیار نگران کننده در خاورمیانه هستیم.
زمزمههای حمله احتمالی به ایران
برخی بر این باورند که اوضاع خاورمیانه همواره متشنج بوده و پیش بینی بروز بحران در این منطقه کار دشواری نیست. به عبارت دیگر، خطر بروز جنگ علیه ایران، در سالهای اخیر همواره زمزمه شده است؛ چرا که از یک سو، دولت آمریکا در شش سال گذشته کمپینهای تبلیغاتی بسیاری به راه انداخته، تا از این طریق حمایت اکثر شهروندان خود برای حمله به ایران را به دست آورد. از سوی دیگر، در برخی موارد آمریکا و اسرائیل برای حمله به ایران همکاری تنگاتنگی داشتهاند؛ از جمله این تعاملات، ساخت سلاح است. با این حال تهدیدات گذشته با خطرات فعلی قابل قیاس نیست.
انقلابیون یا مزدوران
برخلاف قیامهای موسوم به «بهار عربی»، جنگ داخلی سوریه به بحرانی جدی بدل شده است. کشورهای دیگر، منافع ملی خود را در این مناقشات دنبال میکنند از این رو، تشخیص انقلابیون واقعی در سوریه کار بسیار دشواری است. با ادامه ناآرامیها، ناظران بینالمللی حفظ صلح به ماموریت خود در سوریه پایان دادند و خاک این کشور را ترک کردند. شایان ذکر است که قبلا نگرانی خود از احتمال بروز این موضوع را اعلام کرده بودم.
خروج ناظران بینالمللی صلح سازمان ملل از سوریه نشانه نزدیکی حمله به این کشور است
وزارت دفاع آمریکا همواره سوریه را به داشتن سلاح شیمیایی متهم میکند و بر لزوم نابودی این تسلیحات از طریق حمله نظامی به این کشور تاکید میورزد. اسرائیل نیز اعلام کرده که آمادگی برای حمله به ایران در مراحل پایانی خود قرار دارد. این موضوع شهروندان اسرائیلی را نگران کرده و در حالی که مخالفت خود را با این سیاست ابراز میکنند، به تهیه ماسکهای شیمیایی نیز مشغول هستند.
تصورات غلط
خاورمیانه، در دهههای اخیر هرگز چنین شرایطی به خود ندیده است (حتی در زمان تهاجم آمریکا به افغانستان و عراق). برای درک بهتر این شرایط ضروری است با برخی از تصورات غلط مواجه شویم.
محکوم کردن یک قوم و مذهب کار آسانی است
دو گروه در این تنازعات قابل تصور است؛ در برخی از موارد استدلالهای درستی ارائه میدهند و دلایل قابل قبولی برای این موضوع دارند. با این حال، در پارهای اوقات، هر دو گروه برای فرار از موضوعاتی چون پیچیدگی سیاست جهانی و باشگاه تکنوکراتیک جهان(و پذیرش این نکته که القاعده بزرگترین تهدید برای صلح و ثبات جهان نیست) عینک بدبینی به چشم زده و تمام مشکلات و گرفتاریهای جهان را ناشی از وجود و اقدامات گروه مقابل میدانند. محکوم کردن یک قوم یا مذهب، بسیار آسانتر از درک مکانیسمهایی است که دو گروه را به جان یکدیگر میاندازد.
تصور آمریکاییها از منابع مالی این کشور
اهمیتی ندارد که طرفدار کدام گروه هستیم، حق با چه کسی است و کدام گروه شروع کننده ماجرا بوده، آنچه مهم است ممانعت از پیامدهای جدی مناقشه در منطقه خاورمیانه است. متاسفانه، تعداد بسیاری از آمریکاییها، این کشور را ثروتمندترین کشور جهان قلمداد میکنند. به اعتقاد این افراد، منابع مالی واشنگتن پایان ناپذیر بوده و این کشور قادر است با بهرهگیری از آن جنگهای بیشماری به راه اندازد. در زیر به واقعیات نبرد احتمالی اسرائیل، ناتو و آمریکا با ایران اشاره میکنم.
سوریه و ایران با هم متحد میشوند
در سال ۲۰۰۶، ایران و سوریه در مقابله با افزایش تهدید غرب، پیمان همکاریهای دفاعی مشترک امضاء کردند. چنین به نظر میرسد که دو کشور مصمم به اجرای این قرارداد هستند؛ چراکه ایران، در جریان جنگ داخلی سوریه از این کشور حمایت مالی کرده است. در واقع، هدف از آغاز ناآرامیهای سوریه (با حمایت آمریکا) سنجش میزان پایبندی ایران و سوریه به این معاهده است. در هر حال، با توجه به حمایت «سی اف آر» از اقدامات القاعده در ایجاد ناامنی در سوریه، بعید به نظر میرسد که ناتو این شورشها را صرفا به منظور محک ایران طراحی کرده باشد. شایان ذکر است هنگامی که تصاویر شورشیان از رسانههای گوناگون پخش میشود، آنان همواره لبخند میزنند تا از این طریق چهره خود را موجه جلوه دهند.
انسداد تنگه هرمز توسط ایران
به دلیل پنهان کاریهای بسیار وزارت دفاع آمریکا، ممکن است تصور کنید که تنگه هرمز اهمیت چندانی ندارد اما این تصور کاملا اشتباه است. تنگه هرمز از امتداد سواحل ایران آغاز میشود و عرض آن در باریکترین نقطه به ۲۱ مایل میرسد. با این حال، تنها دو مسیر کشتیرانی امن وجود دارند که عرض هر یک از آنها حدود ۲ مایل است. تنگه هرمز، یکی از مهمترین شاهراههای نفتی دنیا محسوب میشود و۲۰ درصد نفت تولیدی جهان، از این گذرگاه میگذرد. ایران برای انسداد تنگه هرمز از موشک رادار گریز «قادر» استفاده خواهد کرد. سرعت این موشک با سرعت موشک «ماچ ۳» برابری کرده و با هدف انهدام کشتیها طراحی شده است.
تبعات انسداد تنگه هرمز
در مسیر محدود دریایی تنگه هرمز، در صورت حمله موشکی به کشتیها و غرق شدن نفتکش، عملا کشتی رانی در این آبها غیرممکن میشود. در نتیجه این اقدام ایران، قیمت جهانی نفت به طور فزایندهای افزایش مییابد و بسیاری از مردم قادر به خرید سوخت نخواهند بود. اقدام اتحادیه اروپا در ذخیره نفت اهمیت این موضوع را نشان میدهد.
حمله اسرائیل به ایران، آمریکا را وارد جنگ میکند
به گفته «مارتین دمپسی» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، در صورت حمله اسرائیل به ایران و سوریه، آمریکا به نفع اسرائیل وارد جنگ خواهد شد. در صورت انسداد تنگه هرمز توسط ایران، آمریکا قادر به حمایت از اسرائیل نخواهد بود چراکه با بسته شدن این تنگه و کمبود سوخت و فراوردههای نفتی در آمریکا، مردم این کشور دست به اعتراض خواهند زد. دمپسی با بیان این سخن که آمریکا ممکن است از اسرائیل حمایت نکند، به این موضوع اشاره میکند که رفتن حکومت ایران و سوریه خواست مشترک آمریکا و اسرائیل نیست. بعید است که در صورت حمله نظامی اسرائیل به ایران و سوریه، آمریکا در جهت حمایت از محدوده متحد دموکراتیک خود در خاورمیانه، به نفع اسرائیل وارد جنگ نشود.
چین و روسیه به حمایت از سوریه بر میخیزند
دولت روسیه اعلام کرد که در صورت حمله به سوریه، روسیه پا پس نخواهد نکشید. در این راستا روسیه ناوهای جنگی و نیروهای خود را در پایگاه دائمی خود در «تارتوس» افزایش داده است. تارتوس تنها پایگاه دریایی روسیه در خارج از مرزهای این کشور بوده و از اهمیت راهبردی بسیاری برخوردار است. حمله نظامی اسرائیل و آمریکا به سوریه، واکنش اقتصادی و نظامی روسیه را به دنبال خواهد داشت. در صورت بروز چنین حالتی دامنه جنگ گستردهتر میشود. از سوی دیگر، واکنش چین به این موضوع اقتصادی خواهد بود (اقدامی که چین از سال ۲۰۰۵ خود را برای اجرای آن آماده میکند). با افزایش فزاینده قیمت نفت (که در نتیجه بحران خاورمیانه به وجود میآید)، بسیاری از کشورها از جمله کشورهای عضو «BRIC» ( برزیل –روسیه -هند – چین) و بسیاری از کشورهای عضو «آ س آن» معامله با دلار را متوقف خواهند کرد. از این رو واحد جدید «آی ام اف» با نام «اس دی آر» روی کار آمده و سیستم مالی جهان یکپارچه خواهد شد.
بهره برداری از بحران سوریه
به اعتقاد من، گلوبالیستها (که در دولت وجود دارند) میتوانند از بحران سوریه، در جهت نیل به اهداف خود که همانا تشکیل حکومت جهانی و واحد پول مشترک بینالمللی است، استفاده کنند (مناقشه سوریه را به مناقشهای تبدیل کنند که شرایط لازم برای تشکیل حکومت بینالمللی و پول واحد را فراهم سازد).
بحران اقتصادی کمرنگ میشود
در صورت آغاز جنگ با ایران و سوریه، رکود اقتصادی که در آینده با آن رو به رو خواهیم شد (این رکود به حمله نظامی به ایران و سوریه ارتباطی نداشته و در هر صورت اتفاق میافتد)، به موضوعی درجه دوم تبدیل میشود. به عبارت دیگر، اگر جنگ جهانی به وقوع بپیوندد نگاه افکار عمومی از رکود اقتصادی برای مدتی منحرف میشود. جنگ، بهانه خوبی برای پوشاندن خلافهای گوناگون است. با آغاز جنگ، بازارها دچار رکود شده و سرمایهگذاری کاهش مییابد. بنابراین میتوان همه چیز را به جنگ نسبت داد (حتی رکود اقتصادی غرب و سقوط ارزش دلار). در این میان، مقصرین واقعی (بانکها و نهادهای مالی بینالمللی) که ساختار اقتصادی آمریکا در دهههای متمادی را نابود کردهاند، از این آشفتگی بیشترین سود را خواهند برد.
جنگ در جهان موجب تبدیل آمریکا به کشور جهان سومی خواهد شد
با وجود پیچیدگی فراوان این بحران، نهایتا تمام کشورهای جهان از جمله آمریکا درگیر شده و به کشورهای جهان سوم بدل میشوند (رها کردن موسسات مالی به حال خود و تشکیل اقتصاد فرانکاشتاینی توسط آنان). در صورت بروز چنین حالتی، اختیار از بین میرود و سرنوشت بشریت به دست عدهای معلومالحال میافتد.
سرمایه داران پیروز واقعی جنگ
پر واضح است چه از حامیان آمریکا، اسرائیل و ناتو باشیم و چه از طرفداران چین، روسیه و کشورهای خاورمیانه، در این نبرد برندهای وجود ندارد. هیچ یک از سناریوها بهترین نیست و هیچکس لذت پیروزی را نخواهد چشید. علاوه بر این، در تمدن بشری هیچ تغییری به وجود نیامده و صلحی نیز، وجود نخواهد داشت. تنها فاتحان این خصومتها، اقلیت سرمایه دار یک درصدی هستند که در خلوت دیگران را به سخره میگیرند.