loading...
جنگ نــــــــــرم


اباصالح

امین شمسی بازدید : 667 یکشنبه 15 مرداد 1391 نظرات (0)

 

با خويشان شوهرت بساز

 

يكى از مشكلات زندگى،اختلاف زن و بستگان شوهر است.

 

اكثر زنها با مادر و برادر و خواهر شوهرشان ميانه خوبى ندارند،وبالعكس،پيوسته نزاع و قهر و دعوا دارند.از يك طرف زن كوشش ميكندشش دانگ شوهرش را تصاحب كند به طوريكه به ديگرى حتى مادر وبرادر و خواهرش توجه نداشته باشد.سعى ميكند علاقه آنها را قطع كند،بدمى گويد،دروغ مى سازد،قهر و دعوا ميكند.از طرف ديگر مادر شوهر،خودش را مالك پسر و عروس ميداند.سعى ميكند به هر طور شده پسرش را نگهدارد،نگذارد يك زن تازه وارد، شش دانگ او را تصاحب كند.

 

بدينمنظور به كارهاى عروس ايراد ميگيرد،بدگويى ميكند،دروغ جعل ميكند.هر روز جنگ و دعوا دارند مخصوصا اگر در يك منزل زندگى كنند.اگر يكى از آنها يا هر دو نادان و لجباز باشند ممكن است كار به جاهاى باريك حتى ضرب و خودكشى منتهى شود.ماهى نيست كه چندين عروس از دست مادر شوهر خويش خودكشى نكنند.شما مى توانيد اخبارآنها را در جرائد بخوانيد.

 

از باب نمونه:«تازه عروسى...كه از بدرفتاريهاى مادر شوهرش بتنگ آمده بود خود را آتش زد (3) ».

 

«زنى به علت بدرفتارى و بهانه گيرى مادر شوهرش خودسوزى كرد (4) ».

 

آنها شب و روز در مبارزه و زورآزمايى هستند ليكن غم و غصه وناراحتى آن مال مرد است.

 

عمده اشكالش اينست كه دو طرف نزاع افرادى هستند كه مردنمى تواند به آسانى از آنها دست بردارد.از يك طرف همسرش را مى بيندكه از پدر و مادر چشم پوشيده و با صدها اميد و آرزو به خانه شوهر آمده است،آمده تا مستقل و صاحب خانه و زندگى باشد.وجدانش ميگويد بايداسباب خوشى و رضايت خاطر او را فراهم سازم و از وى حمايت كنم.به علاوه همسر دائمى و شريك زندگى اوست نمى تواند از حمايت او دست بردارد.از طرف ديگر فكر ميكند:پدر و مادرم سالها برايم زحمت كشيده اند.با صدها اميد و آرزو بزرگم كرده اند،با سوادم نموده اند، شغل برايم تهيه كرده اند،زن برايم گرفته اند،اميد و آرزو داشته اند بهنگام ناتوانى دستشان را بگيرم.خلاف وجدان است قطع رابطه كنم و اسباب ناراحتى آنها را فراهم سازم.به علاوه،دنيا هزار نشيب و فراز دارد،سختى و سستى دارد،بيمارى و ناتوانى دارد،گرفتارى و درماندگى دارد، دشمنى و دوستى دارد،تصادف و مرگ دارد.در اين مواقع حساس احتياج به مددكار دارم و تنها كسانيكه ممكن است بهنگام گرفتارى دستم را بگيرند و از خودم و خانواده ام حمايت كنند پدر و مادر و خويشانم مى باشند.در اين دنياى تاريك نمى توانم بى پناه باشم و خويشانم بهترين پناهند.پس نمى توانم از آنها دست بردارم.

 

در اينجاست كه يك مرد عاقل خودش را در بين دو محذور بزرگ مشاهده ميكند.يا بايد گوش به حرف همسرش بدهد و دست از پدر و مادربردارد،يا مطابق ميل پدر و مادر رفتار كند و همسرش را برنجاند،وهيچيك از اين دو امر برايش امكان پذير نيست.

 

بدين جهت ناچار است با هر دو بسازد.و تا حد امكان هر دو راراضى نگه بدارد.آن هم كار بسيار دشوارى است.ليكن اگر زن حرف شنوو عاقل باشد و سرسختى و لجاجت بخرج ندهد حل مشكل آسان ميگردد.

 

از اين رهگذر است كه مرد از همسرش كه از همه كس به اونزديك تر و مهربانتر است انتظار دارد كه در حل اين مشكل به وى كمك كند.عروس اگر در مقابل مادر شوهر قدرى تواضع كند،حالت تسليم بخودبگيرد،به او احترام كند،اظهار محبت نمايد،در كارها با او مشورت كند،گرم بگيرد،مانوس شود،استمداد كند همان مادر شوهر بزرگترين پشتيبانش خواهد شد.

 

انسان كه مى تواند با اخلاق خوش و اظهار محبت يك طائفه رادوست و غمخوار خويش گرداند آيا حيف نيست كه به واسطه لجاجت وتكبر و خودخواهى اين همه يار و ياور را از ست بدهد؟

 

آيا فكر نميكند كه در نشيب و فرازها و سختيها و گرفتاريهاى روزگار به يارى ديگران نيازمند است،و در آن مواقع حساس كمتر كسى به فكر انسان است،تنها خويشان و اقاربند كه بداد او مى رسند. آيا بهتر نيست كه با اخلاق خوش و مهربانى با خويشانش معاشرت و رفت و آمد كند تا از لذائذ انس و محبت برخوردار گردد و يك طائفه دوست و پشتيبان واقعى داشته باشد؟

 

آيا سزاوار است با بيگانگان طرح دوستى بريزد و دوست و رفيق پيدا كند ليكن با خويشان و اقاربش قطع رابطه كند؟در صورتيكه به تجربه ثابت شده كه در مواقع گرفتارى اكثر دوستان انسان را رها ميكنند ولى همان خويشان متروك به ياريش مى شتابند،زيرا پيوند خويشى يك پيوندطبيعى است كه به آسانى بريده نمى شود.

 

در مثل هاى عاميانه گفته شده:خويش و اقوام اگر گوشت انسان رابخورند استخوانش را دور نمى ريزند.

 

حضرت على عليه السلام فرمود:«انسان هيچگاه از خويشانش بى نياز نمى شود،و لو مال و اولاد هم داشته باشد.به ملاطفت و احترام آنهااحتياج دارد.آنها هستند كه با دست و زبان از او حمايت ميكنند.خويشان واقارب بهتر از او دفاع مى نمايند.در مواقع گرفتارى زودتر از ديگران به ياريش مى شتابند.هر كس از خويشانش دست بكشد يك دست از آنهابرداشته ليكن دستهاى زيادى را از دست خواهد داد (5) ».

 

خانم محترم،براى خوشنودى شوهرت،براى راحتى و آسايش خودت،براى اينكه يك طائفه دوست و حامى واقعى پيدا كنى،براى اينكه محبوب شوهرت واقع شوى بيا و با خويشان شوهرت بساز.از لجاجت وخودخواهى و تكبر و جهالت دست بردار.عاقل و دانا باش. افكارشوهرت را پريشان نساز.فداكارى و شوهردارى كن تا نزد خدا و خلق محبوب باشى.

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کیفیت سایت ما را چگونه ارزیابی می کنید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 188
  • کل نظرات : 67
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 98
  • آی پی امروز : 68
  • آی پی دیروز : 66
  • بازدید امروز : 184
  • باردید دیروز : 192
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 600
  • بازدید ماه : 2,473
  • بازدید سال : 28,735
  • بازدید کلی : 1,062,330
  • کدهای اختصاصی

    كد نوحه

    كد مداحی

    لوگوی سایت

    لوگوی دوستان