همزمان با ماه مبارک رمضان سال 88 بود که زمزمه هاي آغاز به کار شبکه ماهواره اي جديد به زبان فارسي افکار عمومي را آماده تماشاي شبکه اي مي ساخت که 24ساعته مي توانستند پاي سريال هايي بنشيند که ديگر حتي زحمت خواندن زير نويس فارسي را هم براي آنان نداشت. با شيوع اين شبکه و جذب مخاطبان فارسي زبان آسيايي به خصوص در ايران با توجه به رويکرد مبتذل گونه اي که براي جلب نظر همه نوع مخاطبي حتي افرادي که گرايشاتي مذهبي دارند با پخش گاهي اذان و برنامه براي برخي مناسبت هاي مذهبي؛ اين سوال در اذهان ايجاد شد که آيا وجود چنين شبکه اي به زبان فارسي يک فرصت است است يا تهديد؟ که البته عده اي با توجه به رويکرد فعلي صداوسيما و آمارهاي منتشر شده تعداد بينندگان روزانه اين شبکه آن را يک تهديد قلمداد کردند که بايد هر چه سريعتر براي مقابله با آن کاري کرد.
واکنش ها و راهکارها براي مقابله در جلسات نوشته ها و سخنراني ها مطرح مي شد از راه اقدامات فرهنگي گرفته تا ارسال پارازيت؛ اما آنچه ناديده انگاشته شد اين نکته بود که مخاطب ايراني براي اولين بار نيست که قرار است با پيام هايي تصويري نامتجانس با فرهنگ خود روبه رو شود بلکه او سالهاست که با فيلم فارسي هاي نسل جديد در سينما در حال دست و پنجه نرم کردن است، فيلم هايي که روابط آزاد دختر و پسر، پوشش و آرايش هاي نامناسب، مصرف گرايي و... را مدت مديدي است در جامعه رواج مي دهند. البته شايد نتوان به طور کامل نام فيلم فارسي را با ويژگي هاي دهه هاي پيش از انقلاب روي آنان گذاشت اما رگه هايي از همان خصوصيات با توجه به شرايط کنوني در همين ژانرهاي سينمايي ديده مي شود مانندابتذال، روابط نادرست زن و مرد، رقص! و.......
مخاطبي که در مقابل سينماي مبتذل ما گوشه رينگ رفته و مدام در حال ضربه خوردن از اين سينماي غفلت زده يا شايد غرض ورز! است، حالا نه تنها فرصتي براي درمان و سرپا آمدن پيدا نکرده بلکه رقيبي تازه نفس را در مقابل خود مي بينند که آمده تا او را از آنچه از ارزش ها به ميراث برده تهي کند
سينماهاي ما با فيلم هاي گيشه اي خود که امروزه پيش از قبل شاهد آنان هستيم در حال ايرانيزه کرده متدهاي فيلم هاي سينماي هاليوود و باليوود هستند همان کاري که فيلم فارسي ها مي کردند اگر فساد هاي اخلاقي در آن زمان ها در اين گونه فيلم هاي بي پروا به نمايش در مي آمد اکنون در سينماها نه تنها در فيلم مقوله اي به نام سکس پنهان را مي توان شاهد بود، حتي در سردر سينماها و تبليغات سينمايي مشاهده کرد.
آقاي ضرغامي چندي پيش درباره اظهارات برخي از کارشناسان اينگونه بيان کرده بودند که اين شبکه يک تهديد نيست و اين کارشناسان مرعوب هستند. در تاييد فرمايش ايشان بايد عرض کنم، بله واقعا اين جمله درست است اما کامل نيست؛ بايد اينگونه گفت که فارسي وان اولين تهديد نيست ما تهديدي چون سينماي مبتذل يا به قولي سينما فيلم فارسي دهه 80 داريم که هنوز نتوانستيم از عهده آن برآييم.
فارسي وان نه به دنبال برنامه هاي سياسي مانند VOAرفته و نه مانند ام بي سي پرشيا بر روي فيلم هاي سينمايي متوقف شده بلکه انگشت خود را بر روي پخش سريال هايي دوبله شده به زبان فارسي گذاشته است که نسبت به موارد قبلي از امتيازات خاصي برخوردار است.
فيلم
از جمله اين ويژگي ها مي توان به دوبله فيلم ها اشاره کرد، ديگر مخاطب قرار نيست فيلم هاي سينمايي را با زيرنويس به تماشا بنشيند و زحمت ايجاد رابطه ميان زيرنويس و تصاوير را به خود دهد و پيام سازي کند بلکه مي تواند با آرامش بيشتري پاي تلويزيون بنشيند و به تماشاي سريال هاي مورد علاقه خود بپردازد.
ويژگي ديگر، پخش سريال به جاي فيلم مي باشد. فيلم تنها، مخاطب را اکنون پاي شبکه مي نشاند و ممکن است با اتمام آن مخاطب ديگر براي ديدن ساير فيلم ها مراجعه نکند اما درباره سريال ها مخاطب ايراني امتحان خود را پس داده بود و کارشناسان فارسي وان متوجه شده بودند يک ايراني عطش دنبال کردن يک سريال را دارد و اين خود از ويژگي سريال است که مخاطب را براي دنبال کردن ادامه برنامه دوباره به شبکه مي کشاند.
اما خود پخش سريال و حذف ساير برنامه ها چون اخبار و تحليل هاي سياسي هم از ويژگي هاي ديگر اين شبکه است که مخاطب خسته از کار روزانه و شايد سياست زده را به سمت خود جلب مي کند.
حال اين شبکه با اين ويژگي ها که موفق در جذب مخاطب هم شده است، خانواده ايراني را هدف گرفته و به ترويج سبک زندگي غربي مي پردازد. برخي اعتقاد دارند که ماهيت هاي ضد اخلاقي فيلم هاي اين شبکه مخاطب را تحت تاثير نخواهد گذاشت اما نکته قابل توجه اين است که يک رسانه بهترين وسيله براي تغيير ارزش هاي يک جامعه به مرور زمان مي باشد و نبايد توقع داشت که آثار اين فيلم ها را در طول چند ماه مشاهده کنيم بلکه به مرور زمان حتي مي توان شاهد اين گونه ارزش ها بعد از عادي سازي بود. کاري که سينماي ما چندي پيش آن را آغاز کرده بود رابطه باز دختران و پسران که اوايل در فيلم هاي سينمايي مورد انتقاد شديد واقع مي شد حال بسيار عادي شده و براي برخي ديگر مسئله اي دور از ذهن نيست.
فيلم فارسي هاي سينماي ما بعد از عادي سازي برخي از مظاهر فرهنگ غربي چون روابط بي قيد و بند دختر و پسر، مصرف گرايي و.... راه را براي نهادينه کردن اين فرهنگ ها توسط فارسي وان در جامعه گشوده اند و اکنون ديگر نوبت مسئولين است که فکري براي اين " دزد با چراغ آمده" کنند
مخاطبي که در مقابل سينماي مبتذل ما گوشه رينگ رفته و مدام در حال ضربه خوردن از اين سينماي غفلت زده يا شايد غرض ورز! است، حالا نه تنها فرصتي براي درمان و سرپا آمدن پيدا نکرده بلکه رقيبي تازه نفس را در مقابل خود مي بينند که آمده تا او را از آنچه از ارزش ها به ميراث برده تهي کند، البته خيلي ها به آن نه به ديد يک رقيب و يا دشمن بلکه به ديد يک دوست نگاه مي کنند و اين خود مشکل ديگري است که ماهيت جنگ نرم جز اين را نمي طلبد.
فارسي وان مخاطب ايراني را به خوبي رصد کرده و مشغول کار بر روي اوست و چيزي که افسوس ما را بر مي انگيزد اين است که مسئولين ما هم تنها فارسي وان را يک تهديد و يا رقيب حس مي کنند و با اين وجود ممکن است پاردوکس انقلاب و فرهنگ سينماي ما بيش از پيش به فراموشي سپرده شود.
فيلم
نتيجه گيري:
فيلم فارسي هاي سينماي ما بعد از عادي سازي برخي از مظاهر فرهنگ غربي چون روابط بي قيد و بند دختر و پسر، مصرف گرايي و.... راه را براي نهادينه کردن اين فرهنگ ها توسط فارسي وان در جامعه گشوده اند و اکنون ديگر نوبت مسئولين است که فکري براي اين " دزد با چراغ آمده" کنند و همه مي دانيم پارازيت ها اگر راه حل کوتاه مدت خوبي براي مقابله و تاکتيک مقبولي باشد ولي براي دراز مدت راه به جايي نبرده و تنها وقت تلف کردن است و در راستاي آن نيز بايد فکري به حال سينما و حتي تلويزيون سينما زده ي ما کرد.
هم اکنون است که جنگ نرم ديگر براي عده اي تنها به معناي تدريس دروس سکولار و يا اقدام براي کودتاي مخملي معنا نمي شود بلکه جبهه فرهنگي آن را در داخل خانه خانواده هاي ايراني مي توان بهتر از پيش مشاهده نمود و هنوز دير نشده...