بد نيست زن نسبت به شوهرش مختصر مراقبتى داشته باشد ليكن نه به حدى كه به بدگمانى و وسواسيگرى منتهى شود،بدبينى يك بيمارى خانمانسوز و صعب العلاجى است،متاسفانه بعضى خانمها بلكه بسيارى ازآنها به اين مرض مبتلا هستند.
بد نيست زن نسبت به شوهرش مختصر مراقبتى داشته باشد ليكن نه به حدى كه به بدگمانى و وسواسيگرى منتهى شود،بدبينى يك بيمارى خانمانسوز و صعب العلاجى است،متاسفانه بعضى خانمها بلكه بسيارى ازآنها به اين مرض مبتلا هستند.
بشر بالذات قابليت ترقى دارد،عشق به كمال در نهادش نهفته وبراى تكامل آفريده شده است، هر كس،در هر مقام و با هر شرائط و در هرسنى باشد،مى تواند به ترقيات خويش ادامه داده كاملتر گردد،انسان كه براى هر گونه كمالى آماده است نبايد هيچگاه به موجوديت خويش قناعت نموده هدف آفرينش را از دست بدهد،تا زنده است بايد بكوشد تا كامل وكاملتر گردد.
اگر شغل مرد در خارج منزل باشد همسرش در غياب او آزادى دارد،ليكن اگر در منزل كار كند همسرش مقيد خواهد شد،ممكن است شاعر يا نويسنده يا نقاش يا دانشمند اهل مطالعه باشد،اين قبيل افرادمعمولا محل كارشان منزل است،ناچارند هميشه يا اكثر اوقات در منزل اشتغال داشته باشند،و از همين جهت زندگى آنها با سايرين تفاوت خواهدكرد،اتفاقا كارشان يك كار فكرى و ذوقى است كه احتياج شديدى به محيط آرام و بى سر و صدا دارد،يك ساعت كار با حواس جمع بر چندين ساعت كار در محيط شلوغ و پر سر و صدا برترى دارد.
در اينجا مشكل بزرگى پيدا مى شود،از يك طرف مرد به محيط آرام و بى سر و صدا احتياج دارد از طرف ديگر خانم مى خواهد در خانه آزادانه زندگى كند.
گاهى انسان ناچار است در غربت زندگى كند،كارمند دولت است...........
هر كس شغلى و هر شغل لوازمى دارد:يكى راننده است كه اكثرعمرش را در راهها بسر مى برد و نمى تواند مانند افراد ديگر هر شب به منزل بيايد،يكى پاسبان است كه بعضى شبها يا همه شب بايد پاسدارى كند،يكى طبيب است كمتر وقت فراغت دارد با خانواده اش بنشيند يا به تفريح برود،يكى استاد يا دانشمند اهل مطالعه است كه ناچار است شبها مطالعه كند،يك شغلش ايجاب ميكند زياد در سفر باشد،يكى نفت فروش است بوى نفت ميدهد،يكى مكانيك است لباسهايش چرب و بوى روغن ميدهد،يكى ذغال فروش و هميشه سياه است،يكى كارگر شبانه است شبها بايد به كارخانه برود.ووو...
يكى از مشكلات زندگى،اختلاف زن و بستگان شوهر است.
اكثر زنها با مادر و برادر و خواهر شوهرشان ميانه خوبى ندارند،وبالعكس،پيوسته نزاع و قهر و دعوا دارند.از يك طرف زن كوشش ميكندشش دانگ شوهرش را تصاحب كند به طوريكه به ديگرى حتى مادر وبرادر و خواهرش توجه نداشته باشد.سعى ميكند علاقه آنها را قطع كند،بدمى گويد،دروغ مى سازد،قهر و دعوا ميكند.از طرف ديگر مادر شوهر،خودش را مالك پسر و عروس ميداند.سعى ميكند به هر طور شده پسرش را نگهدارد،نگذارد يك زن تازه وارد، شش دانگ او را تصاحب كند.
به غير از معصوم همه كس خطا و لغزش دارد.دو نفر كه با هم زندگى ميكنند و از جهتى تشريك مساعى و همكارى دارند بايد لغزشهاى يكديگر را ببخشند تا زندگى آنها ادامه پيدا كند.
زن و مرد گر چه در بسيارى از امور اشتراك دارند ليكن امتيازات ويژه اى نيز دارند.يكى از امتيازات مهم آنان اينست كه زن موجودى است ظريف و لطيف و زيبا و محبوب.زن دلبر است و مرد دلداده زن جاذب است و مرد مجذوب،مرد دوستدار است و زن دوست داشتنى.
خانم محترم،ممكن است قبل از ازدواج براى خواستگارى شماآمده باشند،ممكن است افرادى را در نظر داشته در انتظار خواستگارى آنها بوده ايد،شايد آرزو داشته ايد شوهرتان ثروتمند باشد،داراى فلان شغل باشد،تحصيل كرده باشد،زيبا و خوشگل باشد ووووو.
هيچكس بى عيب نيست،يا كوتاه است يا دراز،يا سياه رنگ است يا رنگ پريده،يا چاق است يا لاغر اندام يا دهانش بزرگ است ياچشمهايش كوچك،يا بينى اش بزرگ است يا سرش طاس،يا تندخواست يا ترسو،يا كم حرف است يا پر مدعا،يا دهانش بدبو است يا پاهايش،يا بيمار است يا پر خور،يا ندار است يا بخيل،يا آداب زندگى را بلد نيست يا بد زبان است،يا كثيف است يا بى ادب.
از اين قبيل عيوب در هر مرد و زنى وجود دارد.
تعداد صفحات : 3