راز نگهدار باش
معمولا خانمها ميل دارند از اسرار و رموز شوهرشان با اطلاع شوند،ميخواهند از وضع كسب، مقدار درآمد،موجودى،اسرار كسبى،تصميمات آينده اش با خبر شوند.و بطور خلاصه از شوهرشان انتظار دارندكه تمام اسرارش را در اختيار آنها بگذارد و چيزى را پنهان نكند،بر عكس اكثر مردها هم حاضر نيستند تمام اسرارشان را در اختيار همسرشان قراردهند،و همين موضوع گاهى سبب دلخورى و حتى بدبينى ميشود.
خانم شكايت ميكند كه شوهرم به من اعتماد ندارد،اسرارش را ازمن مخفى ميكند،با من يك رنگ و صريح نيست،گويا سر و سرى دارد.
نميگذارد نامه هايش را بخوانم،درآمد و مقدار موجودى خودش را به من نميگويد،با من درد دل نميكند،در جواب سؤالهاى من طفره ميرود و حتى گاهى دروغ ميگويد،اتفاقا مردها هم بى ميل نيستند كه اسرار و رموززندگى شان را در اختيار همسرشان قرار دهند.ليكن عذرشان اينست كه زنها راز نگهدار نيستند،دهانشان در و دروازه ندارد،ظرفيت ندارند مطلبى را به طور كلى كتمان كنند،هر چه را شنيدند فورا براى ديگران بازگوميكنند،با اندك بهانه اى ممكن است اسرار انسان را فاش كنند و اسباب دردسر او را فراهم سازند.اگر كسى بخواهد اسرار انسان را كشف كند به آسانى مى تواند همسرش را فريب داده به وسيله او به مقصد خويش نائل گردد،ممكن است بعض خانمها از دانستن مطالب سرى سوء استفاده نمايند و حتى آنها را اسباب نفوذ در شوهر قرار داده در صورت عدم تمكين اسباب گرفتارى او را فراهم سازند.
البته عذر مردها تا حدودى موجه است،زنها زودتر از مردها تحت تاثير عواطف و احساسات قرار ميگيرند،معمولا احساساتشان بر تعقلشان غلبه دارد،وقتى عصبانى شوند خويشتن دارى برايشان دشوار است،درآنمواقع ممكن است از دانستن اسرار سوء استفاده نموده اسباب گرفتارى مرد را فراهم سازند.شايد خوانندگان از اين قبيل حوادث زياد سراغ داشته باشند ليكن از باب نمونه به داستان زير توجه فرماييد:
«زنى بنام...راز شوهرش را فاش كرد و او محكوم به يك سال زندان شد،خانم ميگويد:من شوهرم را از جان و دل دوست دارم ولى اخيرابه من كم محبت شده بود،اين كار را كردم تا از اين به بعد بيشتر دوستم بدارد،اين خانم گردنبند گرانقيمت خواسته بود ولى...زير بار نرفت.او هم تقلب در ازدواجشان را فاش كرد تا بزندان بيفتد (2) ».
بنابراين اگر زن ميل داشته باشد كه شوهرش كاملا يك رنگ بوده چيزى را از او مخفى نكند بايد بقدرى راز نگهدار و با احتياط باشد كه بدون اجازه شوهرش براى هيچكس و در هيچ حال چيزى را نقل نكند،حتى براى خويشان و دوستان صميمى خودش اسرار شوهرش را فاش نكند،در راز نگهدارى اين مقدار كافى نيست كه اسرارش را به ديگرى بگويد و سفارش كند به كسى نگو،زيرا او هم به طور حتم دوستانى دارد،ممكن است اسرار شما را در اختيار آنها قرار دهد و سفارش كند به كسى نگوييد،يك وقت انسان متوجه ميشود كه اسرارش فاش شده است.
بنابراين شخص عاقل اسرارش را به احدى نميگويد.
حضرت على عليه السلام فرمود:«سينه عاقل صندوق اسرارش ميباشد (3) ».
على عليه السلام فرمود:«خوبيهاى دنيا و آخرت در دو چيز جمع است:راز نگهدارى و دوستى با خوبان،و تمام بديها در دو چيز جمع شده:
فاش كردن اسرار و دوستى با اشرار» (4) .