loading...
جنگ نــــــــــرم


اباصالح

امین شمسی بازدید : 3076 شنبه 14 مرداد 1391 نظرات (0)

عيب جويى نكن

 

هيچكس بى عيب نيست،يا كوتاه است يا دراز،يا سياه رنگ است يا رنگ پريده،يا چاق است يا لاغر اندام يا دهانش بزرگ است ياچشمهايش كوچك،يا بينى اش بزرگ است يا سرش طاس،يا تندخواست يا ترسو،يا كم حرف است يا پر مدعا،يا دهانش بدبو است يا پاهايش،يا بيمار است يا پر خور،يا ندار است يا بخيل،يا آداب زندگى را بلد نيست يا بد زبان است،يا كثيف است يا بى ادب.

 

از اين قبيل عيوب در هر مرد و زنى وجود دارد.

 

آرزوى هر مرد و زنى اينست كه همسر ايده آلى پيدا كند كه از تمام عيوب و نواقص خالى بوده نقطه ضعفى نداشته باشد.ليكن كمتر اتفاق ميافتد كه به مطلوب خيالى خويش دست يابد.

 

گمان نميكنم در دنيا زنى پيدا شود كه شوهرش را صد در صد كامل و بى عيب بداند.

 

زنهاييكه در صدد عيبجويى باشند خواه ناخواه عيب يا عيبهايى رادر شوهرانشان پيدا ميكنند،يك عيب كوچك و بى اهميت را كه نبايد آنراعيب شمرد در نظر خودشان مجسم ميسازند و آنقدر درباره اش فكر ميكنند كه كم كم به صورت يك عيب بزرگى كه قابل تحمل نيست جلوه گر ميشود،خوبيهاى شوهر را يكسره ناديده گرفته هميشه به آن عيب كوچك توجه دارند،چشمشان به هر مردى بيفتد دقت ميكنند كه داراى آن عيب هست يانه،آنها مرد باصطلاح ايده آلى را در مغز خويش مجسم مينمايند كه حتى كوچكترين عيبى هم نداشته باشد و چون شوهرشان با آن صورت خيالى تطابق كامل ندارد،هميشه آه و ناله دارند،از ازدواجشان اظهار پشيمانى ميكنند،خودشان را شكست خورده و بدبخت ميشمارند.كم كم مطلب راعلنى كرده گاه و بيگاه از شوهرشان عيبجويى مينمايند،ايراد و بهانه ميگيرند،غرغر ميكنند،طعنه مى زنند:آداب معاشرت را بلد نيستى،من خجالت ميكشم با تو در مجالس شركت كنم،برو با اين بينى گنده ات،دهانت بوى لاشه گنديده ميدهد،چقدر سياه و زشتى!

 

ممكن است مرد عاقل و بردبار باشد و در مقابل بى ادبيهاى زن سكوت كند ليكن قلبا مكدر ميشود،كينه اش را در دل ميگيرد،بالاخره كاسه صبرش لبريز ميشود و در صدد انتقام بر مى آيد،يا به زد و خوردمى كشد يا مقابل به مثل ميكند،او هم در صدد بر مى آيد از همسرش كه به طور حتم بى عيب نيست عيبجويى كند،او بگو و اين بگو،اين بگو و اوبگو،اگر محبت و صفائى در ميانشان بود به كلى زائل ميگردد.كينه يكديگررا در دل ميگيرند،دائما در صدد عيبجويى هستند،پيوسته جنگ و جدال دارند.در نتيجه،اگر با همين وضع به زندگى ادامه بدهند بدترين زندگى راخواهند داشت،در شكنجه و عذاب خواهند بود تا يكى از آنها بميرد و اين زندگى ننگين از هم بپاشد،و اگر يكى از آنها يا هر دو لجاجت بخرج بدهندو به دادگاه حمايت خانواده و طلاق متوسل شوند گر چه عقده هاى درونى خود را حل كرده و انتقام گرفته اند ليكن هر دو متضرر ميشوند،پيمان زناشويى را برهم ميزنند ولى معلوم نيست بعدا بتوانند با ديگرى ازدواج كنند و بر فرض وقوع معلوم نيست زن يا شوهر بهترى نصيبشان شود.

 

امان از نادانى و لجاجت بعضى خانمها!در بعضى از امور بسيارجزئى به قدرى پافشارى ميكنند كه حاضر ميشوند زندگى خودشان رامتلاشى سازند.براى اينكه به سبك مغزى و كوتاه فكرى آنها پى ببريد به داستانهاى زير توجه فرماييد:

 

«زنى بنام...از شوهرش بنام...شكايت كرد كه شوهرم در موقع خواب انگشتش را مى مكد. چون حاضر نيست دست از اين كارش برداردتقاضاى طلاق ميكنم (5) ».

 

«زنى به بهانه اينكه دهان شوهرش بوى بد ميدهد به خانه پدرش مراجعت نمود و اظهار داشت تا بوى دهانش را برطرف نكند به خانه نخواهد رفت ولى با شكايت شوهر دادگاه زن و شوهر را سازش داد ولى وقتى به خانه رفت ديد هنوز دهانش بو ميدهد لذا به اتاق ديگر رفت. شوهركه ناراحت شده بود زنش را بقتل رسانيد (6) ».

 

«خانم دندان پزشك از شوهرش طلاق ميگيرد.ميگويد هم شان من نيست.زيرا سه سال بعد از من درجه دكترا گرفته است » (7) .

 

«يك زن 27 ساله اى كه از خانه شوهرش قهر كرده در پاسخ به عرضحال او نوشت:شوهرم زياد مى خورد من قادر نيستم غذاى مورد نياز او را تهيه كنم (8) ».

 

«زنى به اين علت كه شوهرش روى زمين مى نشيند،با دست غذامى خورد،از آداب معاشرت بى اطلاع است،صورتش را هر روز اصلاح نميكند درخواست طلاق كرد (9) ».

 

ليكن همه خانمها چنين نيستند.در بين آنها افراد فهميده و باهوشى هست كه واقعيات زندگى را حساب ميكنند و هرگز در صددعيبجويى بر نميآيند.

 

خانم محترم،شوهر شما يك بشر عادى است ممكن است بى عيب نباشد اما در مقابل، خوبيهاى فراوانى نيز دارد.اگر به زندگى و خانواده ات علاقه مندى در صدد عيبجوئى بر نيا. عيبهاى كوچك او را ناديده بگير،بلكه اصلا عيبشان مشمار،شوهرت را با يك مرد خيالى كه در خارج وجودندارد مقايسه نكن بلكه او را من حيث المجموع با ساير مردها مقايسه كن،ممكن است مردى عيب مخصوص شوهرت را نداشته باشد ليكن داراى عيوب ديگرى است كه شايد بمراتب بدتر از او باشد،اصولا عينك بدبينى را از چشم خويش بردار و خوبيهاى شوهرت را ببين،آنوقت خواهى ديدكه خوبيهاى او بمراتب بيشتر از بديهايش ميباشد،اگر يك عيب دارد و درعوض صدها خوبى دارد.

 

محاسن و خوبيهايش را مورد نظر قرار بده و خرسند باش،مگرخودت بى عيب هستى كه انتظار دارى شوهرت بى عيب باشد،نهايت اينكه خودخواهى و خودپسندى اجازه نميدهد عيبهاى خودت را ببينى،اگر شك دارى از ديگران بپرس.

 

رسولخدا فرمود:«عيبى بالاتر از اين نيست كه انسان عيوب ديگران را ببيند اما از عيبهاى خودش غافل باشد (10) ».

 

چرا يك عيب كوچك را به قدرى بزرگ ميكنى و درباره اش غصه ميخورى كه بنياد زندگى و كانون انس و مودت را بر هم مى زنى؟

 

عاقل و با هوش باش،دست از هوسبازى و سبك مغزى بردار،عيبهاى كوچك را نديده بگير،با اظهار محبت كانون خانوادگى را گرم كن تا ازنعمت انس و محبت برخوردار گردى،مواظب باش عيب شوهرت را نه درحضور و نه در غيابش بزبان نياورى زيرا رنجيده خاطر و مكدر ميگردد،در صدد عيبجويى بر ميآيد،محبت و علاقه اش كم ميشود،پيوسته در حال جدال و ستيزه خواهيد بود،اگر با همين وضع بزندگى ادامه دهيد زندگى ناگوارى خواهيد داشت،و اگر كار به طلاق و جدايى خاتمه يابد كه بد ازبدتر.

 

البته اگر عيب قابل اصلاحى داشته باشد ميتوانى در صدداصلاحش بر آيى،ليكن در صورتى امكان موفقيت دارى كه با نرمى و مداراو صبر و حوصله و بصورت خيرخواهى و خواهش و تمنا رفتار كنى،نه به عنوان عيبجويى و اعتراض،سرزنش و ايراد،قهر و دعوا.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کیفیت سایت ما را چگونه ارزیابی می کنید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 188
  • کل نظرات : 67
  • افراد آنلاین : 10
  • تعداد اعضا : 98
  • آی پی امروز : 112
  • آی پی دیروز : 50
  • بازدید امروز : 176
  • باردید دیروز : 60
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 236
  • بازدید ماه : 563
  • بازدید سال : 16,333
  • بازدید کلی : 1,106,071
  • کدهای اختصاصی

    كد نوحه

    كد مداحی

    لوگوی سایت

    لوگوی دوستان