کارگردان: كلارك جانسون، بازیگران: مایکل داگلاس، کیفر ساترلند.
واژه های کلیدی
تروریسم، جاسوسی، میهن پرستی آمریکایی.
معرفی موضوع فیلم
این فیلم پيچيدگيهاي شغلي يك مأمور سرويس مخفي آمريكارا به تصویر می کشد كه مسئول حفظ جان رئيس جمهور اين كشور است. او كه گريسون نام دارد،
به دنبال قتل يكي از همكارانش و دريافت تهديدهاي متعدد براي قتل رئيس جمهور، درمييابد كه يك جاسوس به درون سرویس مخفي نفوذ كرده است. همه در صدد يافتن هويت اين جاسوس برميآيند و حتي خود گريسون هم مورد سوء ظن و تعقيب قرار ميگيرد. بنابراين او از دو طرف تحت فشار است و بايد هم در اجلاس آينده G8 در كانادا از رئيس خود مراقبت كند و هم بيگناهي خود را ثابت كند. درگيري نهايي در جريان اين اجلاس براي ترور رئيس جمهور آمريكا، هويت واقعي جاسوس را آشكار ميكند.
تب ترور
فيلم «مراقب» يك نمونه از موج فيلمهاي هاليوودي درباره احتمال ترور رئيسجمهور آمريكا در سالهاي اخير است. دو نمونه مشهورتر از اين فيلمها عبارتند از «در خط آتش» با شركت كلينت ايستوود، و فيلم «مرگ رئيسجمهور» كه ترور خيالي جرج بوش را شبيه آثار مستند نشان ميدهد. اما براي تماشاگر غيرآمريكايي، اين سؤال وجود دارد كه چرا آمريكائي ها اين قدر درباره ترور رؤساي جمهور خود، حساس و خيالپرداز هستند؟
در واقع، در طي يك قرن اخير چند رئيس جمهور اين كشور هدف ترور واقع شدهاند كه در اغلب موارد، زنده ماندهاند. فيلم مستند ترور رونالد ريگان كه در اوايل اين فيلم نشان داده می شود، اشاره به يكي از اين موارد دارد كه در جريان آن، ريگان به شدت زخمي شد. ترور كندي مشهورترين ترور در تاريخ آمريكاست و هرگز اسرار آن به درستي منتشر نشد.
دسیسه اصلی کدام است؟
فيلم هاي سينمايي در اين زمينهها يك كاركرد مهم دارند و آن برانگيختن حس ميهنپرستي درباره رئيس جمهور آمريكا و اطرافيان اوست كه حفاظت از جان آنها برعهده يك سازمان مجزّا به نام «سرويس مخفي» است. نمايش مخاطرات در اين باره، همواره سبب نوعي مظلومنمايي و همدردي نسبت به اين سازمان و هدف آن ميشود و اين يك روش تبليغاتي مهم در هاليوود است.
اين فيلم و آثار مشابه نشان ميدهند كه آمريكا سرزمين توطئههاست و دشمنان خارجي يا داخلي زيادي براي اين كشور وجود دارد. بنابراين، چنين فيلم هايي با بزرگ نمايي خطرات براي تهديد امنيت آمريكا، علاوه بر آنكه مردم را به مسائلي موهوم، حسّاس ميكنند و آنها را به سالنهاي سينما ميكشند، اين حس را در تماشاگران مضطرب برميانگيزند كه آمريكا بايد هزينه بيشتر و نيروي بزرگتري را صرف رويارويي با اين مخاطرات كند، بايد سازمانهاي جاسوسي و مخفي خود را تقويت كند، بايد دشمنان خود را تحت مراقبت و جاسوسي قرار دهد و بايد بودجه امنيتي و نظامي و جاسوسي بيشتري داشته باشد. ولي آيا توطئه واقعي، همين بزرگ نمايي و دروغپردازي نيست و آيا توطئهگران، همان به اصطلاح ميهنپرستاني نيستند كه از اين راه سود كلان ميبرند؟